سلام میخوام خیلی خودمونی از خاطره دیشبم واسه ماه رمضون بگم خب من طبق معمول پشت لپتابم در حال تایپ و اینور و اونور بودم که دیدم ساعت ده شده و من هنوز هیچی برای سحری آماده نکردم و مامان هم از قبل با من اتمام حجت کرد که من کاری نمیکنم و باید خودت به فکر خودت باشی مامی جون نمیدونه که الان واسه تربیت من خیلی دیر شده  و این رفتارا روی من تاثیری نمیزاره و من کار خودمو میکنم دیگه دیدم خیلی استرس گرفتم از اینکه سحری تو راهه و من هیچی ندارم بخورم

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

باور کن عاشقم! کتابخانه عمومی ارشاد شهرستان طبس دانلود بهترین های دنیای مجازی tatalochat,تتلوچت,تتلو چت,تتلوگپ,تتلو گپ,نفرین چت,نفرین گپ . گروه تولیدی وزرا سرداران بی ادعا قلم واندیشه